alt text
احسان شریعتی
فیلسوف ایرانی

همین حالا با من تماس بگیرید



شبکه‌های اجتماعی

بستن
4 فروردین 1401
ثبت دیدگاه

فريدون تويی!

به‌مناسبت ایام پایان سرایش شاهنامه‌ی فردوسی

گوهر، ذات، هویت و هسته‌ی سازنده‌ی یک «ملت» چیست؟ خاک و خطه؟ خون و تبار؟ فرهنگ؟‌ زبان و دین و هنر؟ شیوه‌ی تولید و درجه‌ی توسعه‌ی تکنولوژیک؟ تاریخ؟ همه‌ی این‌ها با هم؟ هیچ‌کدام؟ ملت (ناسیون) در تعریف مدرن مفهوم برساختی سیاسی است مبتنی بر خواست مشترک همزیستی متعهد به هدایت قانون عادلانه (مشروع). ملت یک قوم و نژاد (سازمان‌نایافته) خاص نیست (تصوری که امروزه در اروپای شرقی و روسیه بیداد می‌کند چنان‌که پیشتر در آلمان و ایتالیا فاجعه‌ی نازیسم و فاشیسم را آفرید). یک ملت می‌تواند متشکل از اقوام و فرهنگ‌ها، زبان‌ها، ادیان، سبک‌ها و سطوح گوناگون زندگی و کار و توسعه با حتی تاریخ‌های مختلف باشد، که پیرامون یک میثاق و قانون اساسی مشترک گرد آمده‌اند معطوف به اهداف آزادی و عدالت و رشد و تعالی.

فريدون تويی!

شاهنامه‌ی حکیم فردوسی نیز نوعی دادنامه است و داستان‌ بیدادها. زیرا: «چو بیدادگر پادشاهی کند، جهان پر ز گرم وتباهی کند»؛ و «به شهری که بیداد شد پادشا، ندارد خردمند بودن روا»؛ پس بدان که: «فريدون فرخ فرشته نبود،...، به داد و دهش يافت اين نيکويی، تو داد و دهش کن، فريدون تويی!»



فرم ارسال دیدگاه